فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

برش دادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بریدن

فونتیک فارسی

boresh daadan
فعل متعدی

to cut, to slice, to slit, to incise, to rip, to make an incision

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او کناره‌ی عکس را به‌دقت اندازه گرفت و برش داد تا کاملاً در اطراف عکس در قاب قرار گیرد.

She carefully measured and cut the mat to fit perfectly around the photograph in the frame.

چاقو به‌طور برنده‌ای استیک را برش داد.

The knife sliced through the steak sharply.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت برش دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برش دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برش دادن

لغات نزدیک برش دادن

پیشنهاد بهبود معانی