to torrefy, to parch, to toast, to roast, to scorch
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تخمهکدوها را برای تهیهی میانوعدهای سالم برشته کرد.
She roasted the pumpkin seeds for providing a healthy snack.
لطفاً نان را برای ساندویچ من برشته کنید.
Please toast the bread for my sandwich.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برشته کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برشته کردن