۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

بقچه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / boghche /

bundle, pack, package, truss, parcel, packet

وسایلی که در پارچه پیچیده شده

خدمتکار لباس‌های خود را در بقچه حمل می‌کرد.

The maid carried her clothes in a pack.

او لباس‌های خود را در بقچه پیچید.

He wrapped his clothes in a bundle.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

جامه‌های خود را در دو بقچه پیچید.

She packed her clothes in two bundles.

اسم
فونتیک فارسی / boghche /

wrapper, knapsack, a piece of square cloth

جامه‌دان، دستمال بزرگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بقچه را در صندوقچه بگذار.

Put the wrapper in the bin.

بقچه‌ی ابریشمی

silk wrapper

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بقچه

  1. مترادف:
    بغچه جامه‌دان دستمال

ارجاع به لغت بقچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بقچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بقچه

لغات نزدیک بقچه

پیشنهاد بهبود معانی