informally, unceremoniously, unofficially, casually
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در مهمانی بهطور غیررسمی از او استقبال کرد.
She greeted him informally at the party.
این جلسه بهطور غیررسمی برای سهشنبهی آینده برنامهریزی شده بود.
The meeting was unofficially scheduled for next Tuesday.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بهطور غیررسمی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بهطور غیررسمی