بهترین به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیکوترین، خوبترین، شایسته‌ترین

فونتیک فارسی

behtarin
صفت
best, the best, first-rate, tiptop, ne plus ultra, prime, pink, super, superfine

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- لباس پلوخوری، لباس مهمانی، بهترین لباس

- the best bib and tucker

- بهترین بخش سفر ما بازدید از تخت‌جمشید بود.

- The highlight of our trip was the visit to Takht-Jamsheed.

- مرتضی در زمره‌ی بهترین دوستان من است.

- Morteza is among my best friends.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بهترین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بهترین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بهترین

لغات نزدیک بهترین

پیشنهاد بهبود معانی