فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

بی درنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

biderang
at once, immediately, directly, immediate, quick, instantly, straight, prompt, promptly, readily, snappy, straightaway, straightway, summary, thereupon, unhesitating

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
حقوق instanter
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی درنگ

  1. مترادف:
    آن

ارجاع به لغت بی درنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی درنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی درنگ

لغات نزدیک بی درنگ

پیشنهاد بهبود معانی