foolish, jackass, silly, clod, mindless, thick-skinned, senseless, thickhead, brute, softheaded, witless, ass, fatuous, dumb, brutish, dumbbell, sappy
انتقادهایش نشان میدهد که آدم بیشعور و بدخلقی است.
His critics say he's just being silly and petulant.
آنقدر بیشعور است که هرگز به اشتباهاتش اقرار نمیکند.
He is such a thickhead that he won't admit his mistakes.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیشعور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیشعور