آخرین به‌روزرسانی:

ابله به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

احمق، نادان، کودن

فونتیک فارسی

ablah
صفت

silly, foolish, imbecile, daft, stupid, cuckoo, witless, senseless, cloddy, insensate, moronic, idiotic, dumb, fatuous, zany, sappy, softheaded, daffy, cretinous, scatty

گربه‌ی ابله ساعت‌ها دم خودش را دنبال می‌کرد.

The silly cat chased its tail for hours.

دزد ابله متوجه دوربین مداربسته نشد.

The witless thief didn't realize the security camera.

فرد کندذهن و نادان

فونتیک فارسی

ablah
اسم

idiot, a fool, booby, simpleton, blockhead, imbecile, airhead, bonehead, goof, dimwit

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او یک ابله تمام عیار است.

He is an unmitigated fool.

ابله بودن و نپوشیدن کلاه ایمنی هنگام موتورسواری می‌تواند باعث صدمات جدی به سر شود.

Being a fool and not wearing a helmet while riding a bike can result in serious head injuries.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ابله

  1. مترادف:
    احمق بی‌شعور بی‌عرضه بی‌عقل پخمه خل رعنا ساده سفیه کالیوه کانا کم‌عقل کم‌هوش کودن گاوریش گول نادان هزاک

ارجاع به لغت ابله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ابله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ابله

لغات نزدیک ابله

پیشنهاد بهبود معانی