فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌عقل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

احمق، بی‌خرد

فونتیک فارسی

bi'aghl
صفت

foolish, unwise, insensate, brainless, mindless, booby, giddy, crazy, lunatic, nitwit, insane, unreasoning

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مدیر بی‌عقل اظهار نظری کرد که کاملا نادرست بود.

The brainless manager made a statement that was completely untrue.

او راننده‌ی بی‌عقلی است و همیشه در ترافیک با سرعت رانندگی می‌کند.

She's a crazy driver, always speeding through traffic.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌عقل

  1. مترادف:
    ابله خشک‌مغز خل سفیه کانا بی‌خرد کودن مجنون نادان نفهم
    متضاد:
    خردمند عاقل بخرد

ارجاع به لغت بی‌عقل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌عقل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌عقل

لغات نزدیک بی‌عقل

پیشنهاد بهبود معانی