فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بیانگر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بیان‌کننده
  • فونتیک فارسی

    bayaangar
  • صفت
    demonstrative, expressive, illustrative, indicative, explanatory
    • - آوازی که بیانگر شادی او بود

    • - a song that was expressive of his joy
    • - ابرهای تیره بیانگر طوفانی قریب‌الوقوع بودند.

    • - The dark clouds were indicative of an impending storm.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بیانگر

ارجاع به لغت بیانگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیانگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیانگر

لغات نزدیک بیانگر

پیشنهاد بهبود معانی