آخرین به‌روزرسانی:
تبار به انگلیسی
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
اصل‌ونسب، نژاد
فونتیک فارسی
tabaar
اسم
family, extraction, origin, ancestry, stock, blood, born, birth, lineage, line, parentage, genealogy, race, descent, sire
ما از تبار ماشاالله خان هستیم.
We are the descendants of Mashallah Khan.
این اسب دورگه قدرت و استقامت تبار اصیل خود را داشت.
The half-blooded horse had the strength and endurance of its thoroughbred lineage.
خاندان، دودمان
فونتیک فارسی
tabaar
اسم
زیست‌شناسی phyle-, tribe, phylo-, race
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تبار پرندگان در جنگل متنوع و رنگارنگ بود.
The phyle of birds in the forest was diverse and vibrant.
متخصص ژنتیک تبارهای مختلف جمعیت را مورد مطالعه قرار داد.
The geneticist studied the different phylos within the population.
مترادف و متضاد تبار
-
مترادف:آل خاندان خانواده دودمان نسب نسل
-
مترادف:اصل گوهر نژاد
-
مترادف:نابودی هلاک هلاکت
ارجاع به لغت تبار
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تبار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تبار
لغات نزدیک تبار
- - تبادل نظر کردن
- - تبادلی
- - تبار
- - تبار مانند
- - تبار نامه