translation, rendering, interpretation, rendition
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او فارسی صحبت میکرد و من همزمان سخنش را ترجمه میکردم.
He spoke in Persian and I simultaneously interpreted what he said.
پدرم مدرسهی عالی ترجمه را تأسیس کرد.
My father founded the College of Translation.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ترجمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترجمه