translation, interpretation
translation
interpretation
صحت آن برگردان مورد سوال بود.
The accuracy of the translation was called into question.
برگردان کتاب از انگلیسی به اسپانیایی بینقص بود.
The translation of the book from English to Spanish was flawless.
refrain
refrain
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برگردان شعر گیرا بود.
The refrain of the song was catchy.
شاعر از یک برگردان برای تاکید بر مضمون شعر استفاده کرد.
The poet used a refrain to emphasize the theme of the poem.
lapel, turndown collar
lapel
turndown collar
طراح لباس تصمیم گرفت یک برگردان به طراحی لباس جدید اضافه کند.
The fashion designer decided to add a turndown collar to the new dress design.
پالتوی زمستانی یک برگردان داشت.
The winter coat had a turndown collar.
returner, one who sends back
returner
one who sends back
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برگردان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برگردان