آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴

    لخت به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / lokht /

    nude, naked, unclad, unrobed, disrobed, bared

    nude

    naked

    unclad

    unrobed

    disrobed

    bared

    عریان

    او در هوای سرد سوزدار، لخت بیرون رفت.

    He went out naked in the bitter cold.

    ران‌های لخت

    bared legs

    صفت
    فونتیک فارسی / lakht /

    limp, lethargic, weak, flabby, flaccid, unfirm, paralyzed

    limp

    lethargic

    weak

    flabby

    flaccid

    unfirm

    paralyzed

    بی‌حال، سست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    دستان کودک افلیج لخت و نحیف بودند.

    The paralyzed child's hands were limp and lean.

    او به‌خاطر کمبود خواب لخت بود.

    She was lethargic due to the lack of sleep.

    صفت
    فونتیک فارسی / lokht /

    treeless, grassless, barren, bald, denuded, stripped

    treeless

    grassless

    barren

    bald

    denuded

    stripped

    بی‌آب‌وعلف

    ما از دشت لخت بدون سایه عبور کردیم.

    We walked across the treeless plain without any shade.

    زمین لخت بدون چمن زیر آفتاب داغ بی‌انتها کشیده شده بود.

    The grassless field stretched endlessly under the hot sun.

    صفت
    فونتیک فارسی / lokht /

    barren, bare, empty of facilities

    barren

    bare

    empty of facilities

    فاقد تجهیزات

    اتاق لخت بود؛ بدون هیچ اثاثیه یا تزئیناتی.

    The room was barren, without any furniture or decorations.

    اتاق لخت بود؛ به‌جز یک میز کوچک.

    The room was bare except for a small table.

    اسم
    فونتیک فارسی / lakht /

    part, piece, hit, partition, moment, minute

    part

    piece

    hit

    partition

    moment

    minute

    تکه

    او لختی از ساندویچش را به من داد.

    She gave me a part of her sandwich.

    او لختی پارچه برداشت تا ژاکت پاره‌شده را درست کند.

    He took a hit of fabric to patch the torn jacket.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد لخت

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اندک بخش برخ جزء جصه قسم قسمت
    مترادف:
    پارچه پاره تکه قطعه
    مترادف:
    عمود گرز
    مترادف:
    شلال نرم
    مترادف:
    بی‌حال رخوتناک سست
    مترادف:
    دلمه لخته منعقد
    مترادف:
    برهنه پتی عریان عور لوت
    متضاد:
    پوشیده مستور

    ارجاع به لغت لخت

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «لخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لخت

    لغات نزدیک لخت

    • - لخ لخ کردن
    • - لخ لخ کننده
    • - لخت
    • - لخت افزار
    • - لخت شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    hector heinous her crockery herbal here heterograft heritage heredity sprawling bitewing herself his histrionics hockey لذت لندن لخت مات کرلینگ مصلا قوام معجزه‌آسا مغرض ملاط تهوع منصوب موهن اهانت محاوره
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.