cloth, textile, material, fabric, stuff, tissue, piece goods
سه لایه پارچه
three thicknesses of cloth
اگر این پارچه را در آب داغ بشویی رنگ پس خواهد داد.
If you wash this cloth in hot water it will bleed.
یک توپ پارچه
a bolt of cloth
part, block, section, piece
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
یک پارچه سنگ
a block of stone
او مالک چند پارچه آبادی است.
He owns a number of farms.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پارچه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پارچه