آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پاره به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / paare /

torn, rent, reaved, ripped, reft, tattered, gashed

torn

rent

reaved

ripped

reft

tattered

gashed

دریده

او بخش‌های اسکناس پاره را به هم چسباند.

He pieced together parts of the torn paper money.

آیا شنیده‌ای که شلوار جین پاره دوباره درحال مد شدن است؟

Did you hear that ripped jeans are coming in again?

اسم
فونتیک فارسی / paare /

part, piece, segment, ingredient, slab, catch, fragment, bat, block

part

piece

segment

ingredient

slab

catch

fragment

bat

block

بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

یک پاره نان

a piece of bread

هر پاره از پروژه نیازمند برنامه‌ریزی دقیق است.

Each segment of the project requires careful planning.

اسم
فونتیک فارسی / paare /

قدیمی bribery, bribe

bribery

bribe

رشوه

این مقام مسئول به دریافت پاره متهم شد.

The official was accused of accepting a bribe.

گرفتن پاره جرم جدی با عواقب شدید است.

Taking a bribe is a serious offense with severe consequences.

اسم
فونتیک فارسی / paare /

عامیانه non-virgin, deflowered

non-virgin

deflowered

فاقد بکارت

انگ پاره بودن ناعادلانه و ظالمانه بود.

The stigma attached to being a deflowered was unfair and cruel.

او آشکارا در مورد پاره بودنش صحبت کرد.

She was open about being a non-virgin.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -paare /

a combining form (meaning: a torn par, piece)

a combining form

تکه، جزء، قطعه

آهن‌پاره

scrap iron

کاغذپاره

wastepaper

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاره

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج پاره

پاره به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «پاره» بسته به بافت جمله می‌تواند Torn، Ripped، Fragment ترجمه شود.

وقتی می‌گوییم چیزی «پاره شده»، معمولاً منظور این است که آن چیز، که می‌تواند لباس، کاغذ، پارچه یا حتی رابطه‌ای انسانی باشد، دیگر یک‌پارچگی‌اش را از دست داده و بخشی از آن جدا یا دچار گسیختگی شده است. در این حالت، «پاره» صفتی است برای توصیف چیزی که دچار بریدگی، دریدگی یا شکاف شده است.

اما «پاره» در معنای اسم هم کاربرد دارد، مثلاً وقتی می‌گوییم «پاره‌ای از حقیقت» یا «چند پاره‌ی کاغذ»، منظور بخش، قطعه یا تکه‌ای از کل است. در این کاربرد، «پاره» اشاره به بخشی جداشده، اما همچنان مرتبط با کل دارد. این جدایی می‌تواند فیزیکی باشد (مثل تکه‌های مقوا یا پاره‌های لباس) یا معنوی و انتزاعی (مثل پاره‌هایی از یک خاطره یا حقیقت).


ارجاع به لغت پاره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاره

لغات نزدیک پاره

پیشنهاد بهبود معانی