امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پاره به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

pare
piece, part, rag, patch, [rare.] bribe, torn, ragged

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاره

  1. مترادف:
    برخ برخه تکه جزء قطعه لخت
  1. مترادف:
    بهر حصه قسمت
  1. مترادف:
    بخش فصل
  1. مترادف:
    دریده شرحه گسسته گسیخته
  1. مترادف:
    ژنده غاز فرسوده مندرس
  1. مترادف:
    خرقه مرقع وصله
  1. مترادف:
    پرش پرواز پریدن
  1. مترادف:
    باج خراج رشوت رشوه
  1. مترادف:
    کود

ارجاع به لغت پاره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پاره

لغات نزدیک پاره

پیشنهاد بهبود معانی