آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مات به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / maat /

astounded, astonished, open-mouthed, stupefied, stunned, amazed, confounded, dumbfounded, abstracted, bemused, bewildered, dazed, flabbergasted, flummoxed, moonstruck, thunderstruck

astounded

astonished

open-mouthed

stupefied

stunned

amazed

confounded

dumbfounded

abstracted

bemused

bewildered

dazed

flabbergasted

flummoxed

moonstruck

thunderstruck

متعجب

من از اینکه او چقدر سریع معما را حل کرد مات شدم.

I was astounded at how quickly he solved the puzzle.

او از خبر ناگهانی مات شده بود.

She was astonished by the sudden news.

صفت
فونتیک فارسی / maat /

fogged, opaque, nontransparent, translucent, filmy, frosty

fogged

opaque

nontransparent

translucent

filmy

frosty

توانا نبودن در گذراندن نور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

شیشه‌ی مات پنجره

opaque windowpane

آینه مات شده بود و دیدن تصویرم سخت بود.

The mirror was fogged, making it hard to see my reflection.

صفت
فونتیک فارسی / maat /

matte, flat, dull

matte

flat

dull

کدر

رنگ براق از رنگ مات بادوام‌تر است.

Gloss paint is more durable than matte paint.

رنگ مات

flat paint

اسم
فونتیک فارسی / maat /

checkmate, checkmating

checkmate

checkmating

حالت بازنده در شطرنج

مات استاد بزرگ همه را شگفت‌زده کرد.

The grandmaster's checkmate surprised everyone.

مات نمایشی درخشان از مهارت تاکتیکی بود.

The checkmating was a brilliant display of tactical skill.

صفت
فونتیک فارسی / maat /

nebulous, vague, obscure, unclear, imprecise, blurry, fuzzy

nebulous

vague

obscure

unclear

imprecise

blurry

fuzzy

مبهم

او توضیحی مات داد که همه را سردرگم کرد.

He gave a nebulous explanation that left everyone confused.

جزئیات در گزارش مات و ناقص بودند.

The details in the report were vague and incomplete.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مات

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
صدها صدگان مائه‌ها
مترادف:
شهمات

ارجاع به لغت مات

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مات» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مات

لغات نزدیک مات

پیشنهاد بهبود معانی