فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ترجمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • برگردان
  • فونتیک فارسی

    tarjome
  • اسم
    translation, rendering, interpretation, rendition
    • - او فارسی صحبت می‌کرد و من هم‌زمان سخنش را ترجمه می‌کردم.

    • - He spoke in Persian and I simultaneously interpreted what he said.
    • - پدرم مدرسه‌ی عالی ترجمه را تأسیس کرد.

    • - My father founded the College of Translation.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ترجمه

ارجاع به لغت ترجمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترجمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ترجمه

پیشنهاد بهبود معانی