آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

ترکیب کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / tarkib kardan /

to compound, to combine, to compose, to mix, to blend, to prepare, to concoct, to integrate, to synthesize, to amalgamate

to compound

to combine

to compose

to mix

to blend

to prepare

to concoct

to integrate

to synthesize

to amalgamate

مخلوط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او تصمیم گرفت آرد و شکر را برای کیک ترکیب کند.

She decided to combine the flour and sugar for the cake.

عوامل مختلف را با هم ترکیب کردن

to compound various elements

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ترکیب کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترکیب کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترکیب کردن

لغات نزدیک ترکیب کردن

پیشنهاد بهبود معانی