آخرین به‌روزرسانی:
تفهیم به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
اسم
فونتیک فارسی / tafhim /
making understand, enlightening, explanation
فهماندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تفهیم وقایع تاریخی
making understand of historical events
تفهیم شدن
to understand, to comprehend, to grasp, to apprehend, to impress upon, to perceive, to inculcate
مترادف و متضاد تفهیم
-
مترادف:آموختن آموزش دادن
-
مترادف:حالی کردن فهماندن
-
مترادف:خاطرنشان کردن
ارجاع به لغت تفهیم
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «تفهیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تفهیم
لغات نزدیک تفهیم
- - تفویض کردن مسئولیت و مالکیت
- - تفهم
- - تفهیم
- - تفییر رویه
- - تق