glitter, luster, glint, sparkle, shine, brightness, scintillation, gloss, shining
glitter
luster
glint
sparkle
shine
brightness
scintillation
gloss
shining
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آسمان آکنده از تلالو ستارگان بود.
The glitter of the stars filled the night sky.
تلالو خورشید اتاق را گرم کرد.
The shine of the sun warmed the room.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تلالو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تلالو