corpulent, hulking, bulky, big
corpulent
hulking
bulky
big
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
با اینکه تناور بود، با چابکی قابلتوجهی حرکت میکرد.
Despite being corpulent, he moved with surprising agility.
سگ تناوری با نگاهی ترسناک از خانه محافظت میکرد.
A hulking dog guarded the house with a fierce look.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تناور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تناور