oven, tandoor, furnace
oven
tandoor
furnace
اگر میخواهی میلیونر شوی، باید تا تنور داغ است نان را بچسبانی.
If you want to become a millionaire, you must make hay while the sun shines.
دیوارهای تنور
walls of the furnace
موسیقی tenor
tenor
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جیک را راضی کردیم که تنور بخواند.
We persuaded Jake to sing tenor.
این آهنگ برای تنور زیادی پایین است.
This song is too low for a tenor.
batch
batch
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تنور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تنور