فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تورم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ورم

فونتیک فارسی

tavarrom
اسم

swelling, inflation, turgidity, turgidness, swell, inflammation, edema, puffiness, bulge, protuberance

با نگرانی تورم را با انگشتش معاینه کرد.

He probed the swelling anxiously with his finger.

دارو تورم پوست را بهبود می‌بخشد.

The drugs reduce the inflammation in the skin.

افزایش قیمت‌ها و کاهش ارزش پول

فونتیک فارسی

tavarrom
اسم

اقتصاد inflation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

نرخ تورم به‌ سرعت افزایش می‌یابد.

The rate of inflation is accelerating fast.

تورم اقتصاد کشور را فلج کرده بود.

Inflation had crippled the country's economy.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تورم را مهار کردن

to control inflation

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تورم

  1. مترادف:
    آماس انتفاخ برآمدگی نفخ ورم
  1. مترادف:
    آماس کردن ورم کرن آماسیدن
  1. مترادف:
    افزایش غیرمعقول قیمت‌ها

ارجاع به لغت تورم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تورم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تورم

لغات نزدیک تورم

پیشنهاد بهبود معانی