آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جایگزین به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / jaaygozin /

situated, substitution, placed, replacing, ensconced, substituting, nestled, entrenched

situated

substitution

placed

replacing

ensconced

substituting

nestled

entrenched

جانشین، مستقر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

می‌توان از خمیر سویا به عنوان جایگزین گوشت در رژیم‌های گیاهخواری استفاده کرد.

Tofu can be used as a meat substitute in vegetarian diets.

معلم جایگزین نمی‌توانست درس را کامل کند.

The substituting teacher was unable to complete the lesson.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جایگزین

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت جایگزین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جایگزین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جایگزین

لغات نزدیک جایگزین

پیشنهاد بهبود معانی