آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جریان به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / jaryaan /

flowing, current, running, flow, flux, stream, tide, course, circulation

flowing

current

running

flow

flux

stream

tide

course

circulation

گردش

جریان متناوب

alternating current

جریان رودخانه الوار را به دریا برد.

The currents of the river carried the lumber to the sea.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

جریان هوای تازه در ساختمان

the circulation of fresh air in the building

اسم
فونتیک فارسی / jaryaan /

event, circumstance(s)

event

circumstance

قضیه، رویداد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

جریانات اخیر مملکت

the recent events in the country

جریان از این قرار بود...

This is how it was...

اسم
فونتیک فارسی / jaryaan /

process, progress

process

progress

روال، روند

امر نگاشتن این کتاب هنوز در جریان است.

The task of writing this book is still in process.

در جریان گذشت زمان

in the process of time

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جریان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت جریان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جریان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جریان

لغات نزدیک جریان

پیشنهاد بهبود معانی