آخرین به‌روزرسانی:

حاضرجواب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / haazerjavaab /

quick at repartee, abrupt, quick to answer, quick-witted, ready-witted, saucy, prompt, glib

فردی با پاسخ سریع و کنایه‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

توانایی حاضرجواب او، همه را در طول بحث تحت‌تأثیر قرار داد.

Her quick at repartee ability impressed everyone during the discussion.

دانش‌آموز حاضرجواب معلم را با پاسخ‌های هوشمندانه‌اش تحت‌تأثیر قرار داد.

The quick-witted student impressed the teacher with her clever answers.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت حاضرجواب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حاضرجواب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حاضرجواب

لغات نزدیک حاضرجواب

پیشنهاد بهبود معانی