halva, halvah
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.
If you're patient, I'll turn sour grapes into "halva."
موقع سرمایهگذاری لازم است که صبور باشی. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
When investing, it pays to be patient. Remember that good things come to those who wait.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حلوا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حلوا