آخرین به‌روزرسانی:

خاطرنشان کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یادآور شدن

فونتیک فارسی

khaaterneshaan kardan
فعل متعدی

to point (out), to notify, to remind, to indicate, to note, to impress

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

به آن‌ها خاطرنشان کردم که اگر درس نخوانند، رد خواهند شد.

I reminded them that if they don't study, they will fail.

باید به هم‌اتاقی‌ام خاطرنشان کنم که این ماه اجاره را پرداخت کند.

I need to remind my roommate to pay the rent this month.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خاطرنشان کردن

  1. مترادف:
    تذکر دادن متذکر شدن یادآور شدن یادآوری کردن

ارجاع به لغت خاطرنشان کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خاطرنشان کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خاطرنشان کردن

لغات نزدیک خاطرنشان کردن

پیشنهاد بهبود معانی