roaring, boisterous, stormy, clamoring, shouting, noisy, uproarious, tempestuous, clamorous
roaring
boisterous
stormy
clamoring
shouting
noisy
uproarious
tempestuous
clamorous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
امواج خروشان
boisterous waves
آنان به هشدار من اعتنایی نکردند و در رودخانهی خروشان پریدند.
They didn't heed my warning and jumped into the roaring river.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خروشان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خروشان