آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

    خفه کردن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / khafe kardan /

    to suffocate, to strangle, to choke, to stifle, to asphyxiate, to bruke, to garrote, to smother, to throttle, to wring the neck

    to suffocate

    to strangle

    to choke

    to stifle

    to asphyxiate

    to bruke

    to garrote

    to smother

    to throttle

    to wring the neck

    راه تنفس را بستن

    او سعی کرد با متکا مرا خفه کند.

    He tried to choke me with the pillow.

    آتش را خفه کردن

    to smother a fire

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / khafe kardan /

    to extinguish, to suppress, to muffle, to shut up, to silence

    to extinguish

    to suppress

    to muffle

    to shut up

    to silence

    ساکت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    پرده‌های سنگین صداهای خیابان را خفه می‌کند.

    The heavy curtains muffle the sound of the street.

    معلم با نگاهی جدی کلاس پرسروصدا را خفه کرد.

    The teacher silenced the noisy classroom with a stern look.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج خفه کردن

    خفه کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خفه کردن» در زبان انگلیسی به strangle، suffocate یا choke ترجمه می‌شود، که بسته به زمینه‌ی استفاده، کاربرد متفاوتی دارند.

    «خفه کردن» به معنای بازداشتن فرد (یا موجودی) از تنفس طبیعی است، که ممکن است به صورت فیزیکی یا غیرمستقیم انجام شود. در زبان انگلیسی، واژه‌ی strangle اغلب زمانی به‌کار می‌رود که فردی با دست یا جسمی مانند طناب، راه تنفس دیگری را ببندد. در مقابل، suffocate به حالتی عمومی‌تر از نرسیدن اکسیژن اشاره دارد، مانند خفگی در محیط بدون هوا یا زیر آب. همچنین، choke زمانی استفاده می‌شود که جسم خارجی (مثل غذا یا شیء کوچک) در راه تنفس گیر کرده و باعث خفگی شود.

    در پزشکی و قانون، «خفه‌کردن» عملی بسیار غیرانسانی و تقبیح‌شده تلقی می‌شود و در صورت عامدانه بودن، به‌عنوان جنایت (مانند قتل عمد) شناخته می‌شود. نشانه‌های فیزیکی خفگی معمولاً شامل کبودی اطراف گردن، شکستگی استخوان لارنکس، کبودی صورت، و خون‌ریزی‌های کوچک در چشم است که پزشکان قانونی برای تعیین علت مرگ از آن‌ها بهره می‌برند.

    از سوی دیگر، در متون روان‌شناسی یا زبان استعاری، «خفه کردن» می‌تواند مفهومی غیرجسمی نیز داشته باشد. برای مثال، گفته می‌شود: «محیط کاری خفه‌کننده بود»، یا «ترس، صدای او را خفه کرد». در این موارد، خفه شدن نمادی از فشار روانی، انسداد آزادی، یا ناتوانی در بیان احساسات و خواسته‌هاست. این نوع کاربرد استعاری، اغلب بار عاطفی یا انتقادی دارد و نشان از محدودیت در تجربه‌ی زیستی فرد دارد.

    واژه‌ی «خفه کردن» مفهومی چندلایه دارد که هم در زبان علمی، هم در کاربرد روزمره، و هم در سطح استعاری نقش ایفا می‌کند. شناخت تفاوت‌های معنایی ظریف میان واژه‌های انگلیسی معادل آن، برای ترجمه‌ی دقیق و فهم بهتر کاربرد این مفهوم در زمینه‌های مختلف، بسیار ضروری است.

    ارجاع به لغت خفه کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خفه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خفه کردن

    لغات نزدیک خفه کردن

    • - خفه شدن
    • - خفه شو
    • - خفه کردن
    • - خفه کردن خبر
    • - خفه کردن در خود
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.