فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

خوابیده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خفته

فونتیک فارسی

khaabide
صفت
sleeping, asleep, gone to sleep, dormant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- حسین خوابیده است.

- Hossein is asleep.

- هیس! بچه خوابیده است، ساکت باشید!

- Hist! be quiet; the baby is sleeping!
درازکشیده

فونتیک فارسی

khaabide
صفت
lying down, reclining, lowered, reposing, leveled, sprawled

- او موقعیت خوابیده را برای خواندن راحت یافت.

- She found a lying down position comfortable for reading.

- مبل خوابیده در مهمانی بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

- The reclining sofa was a hit at the party.
ازکارافتاده

فونتیک فارسی

khaabide
صفت
out of service, at a standstill, shut down, out of commission, idled, inoperative

- دستگاه خوابیده به تعمیر نیاز دارد تا دوباره کار کند.

- The out of service machine needs repairs before it can operate again.

- این پروژه به‌خاطر مشکلات مالی خوابیده است.

- The project is at a standstill because of funding issues.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوابیده

  1. مترادف:
    خسبیده خفته غنوده
    متضاد:
    بیدار

ارجاع به لغت خوابیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوابیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوابیده

لغات نزدیک خوابیده

پیشنهاد بهبود معانی