شکل نوشتاری دیگر این لغت: خوشبویی
delicacy, fragrance, muskiness, perfume, redolence, savoriness, aroma
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خوشبویی ادویهها در بازار پیچید.
The aroma of spices wafted through the market.
خوشبویی گلهای درحال شکوفایی هوا را پر کرده بود.
The fragrance of the blooming flowers filled the air.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خوشبویی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوشبویی