lucky, happy, prosperous, fortunate, felicitous, well-off, blessed, fortuitous, uplifted, privileged
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من خود را خیلی خوشبخت میدانم.
I count myself very fortunate.
دختر خوشبخت برندهی لاتاری شد.
The fortunate girl won the lottery.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خوشبخت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوشبخت