فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

خیلی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زیاد، بسیار

فونتیک فارسی

kheyli
صفت
عامیانه many, plenty, much, numerous, copious, plentiful, lots of, scads, a great deal of, a lot of

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- خیلی از مردم

- many of the people

- خیلی غذا

- a lot of food
بسیار، به‌طور شدید

فونتیک فارسی

kheyli
قید
very, lot, extremely, exceedingly, awfully, greatly, fulls, terribly, highly, quiet, considerably, badly, much, specially, heartily, perfectly, far, bloody, extra, real, well, rattling, mighty, whacking, awful, darned

- او درباره‌ی خوراکش خیلی بهانه‌گیری می‌کند.

- He is very finicky about his food.

- رئیس او صبح‌ها خیلی زودخشم است.

- His boss is very bad-tempered in the morning.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خیلی

  1. مترادف:
    بس بسی بسیار جزیل زیاد کثیر وافر بی‌نهایت بغایت فراوان
    متضاد:
    اندک

ارجاع به لغت خیلی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیلی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیلی

لغات نزدیک خیلی

پیشنهاد بهبود معانی