شکل نوشتاری دیگر این لغت: داشبرد
dashboard, instrument panel
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برخورد بهقدری شدید بود که سرنشینان صندلی عقب اتومبیل به طرف داشبورد پرت شدند.
The collision was so severe that the backseat passengers of the car were catapulted against the dashboard.
چراغخطر روشن روی داشبورد نشان میداد که موتور بیشاز حد گرم شده است.
The bright red light on the instrument panel indicated that the engine was overheating.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «داشبورد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داشبورد