lesson
این درس آسان است.
This lesson is easy.
معلم درس تازهای را برای فردا تکلیف کرد.
The teacher assigned a new lesson for tomorrow.
teaching, instruction
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اشتیاق او به درس، هر روز به شاگردانش انگیزه میدهد.
Her passion for teaching inspires her students every day.
معلم درس واضحی در مورد چگونگی حل مسئلهی ریاضی ارائه کرد.
The teacher provided clear instruction on how to solve the math problem.
experience, model
درس سفر او، دیدگاهش را نسبت به زندگی گسترش داد.
Her travel experience broadened her perspective on life.
من از دورهی کارآموزی درس ارزشمندی کسب کردم.
I gained valuable experience from my internship.
کلمهی «درس» در زبان انگلیسی به lesson ترجمه میشود.
درس به فعالیت یا فرآیندی اطلاق میشود که در آن دانش یا مهارتهای خاص به فرد یا گروهی از افراد آموزش داده میشود. این واژه معمولاً در زمینههای آموزشی و تحصیلی بهکار میرود و به هر واحد آموزشی که در آن مطالب خاصی برای یادگیری به مخاطب منتقل میشود اشاره دارد. درسها میتوانند به صورت کتبی، شفاهی، یا عملی ارائه شوند و در هر سطح آموزشی از مدرسه تا دانشگاه یا حتی در دورههای آموزشی خاص برای مهارتهای حرفهای برگزار شوند.
درسها معمولاً برای بهبود دانش و درک فرد در یک زمینه خاص طراحی میشوند و بهصورت مرتب و ساختارمند برای انتقال اطلاعات و مهارتها به کار میروند. آنها میتوانند در زمینههای مختلف مانند ریاضیات، علوم، زبان، هنر، تاریخ، و غیره باشند. در هر درس، هدف خاصی وجود دارد که دانشآموزان یا دانشجویان بهدنبال رسیدن به آن هستند.
علاوهبر آن، درس میتواند به تجربهها و آموزههای زندگی نیز اطلاق شود. برای مثال، ممکن است گفته شود "این یک درس زندگی بود" که به معنای یادگیری از تجربههای زندگی و درک مهمترین نکات و آموزههای آن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درس