to unite, to collude, to collaborate, to conspire
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به نظر میرسید گروهی از دانشآموزان دست به یکی کردهاند.
The group of students seemed to conspire against the teacher.
دست به یکی کردن علیه اعضای تیم خود اخلاقی نیست.
It is not ethical to conspire against your own team members.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دست به یکی کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست به یکی کردن