آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

دلال به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / dallaal /

broker, go-between, middleman, dealer, factor, matchmaker, pander, agent

broker

go-between

middleman

dealer

factor

matchmaker

pander

agent

واسطه، عامل، کار چاق کُن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دلال سهام

stockbroker

دلال شرط‌بندی

bookmaker

نمونه‌جمله‌های بیشتر

دلال محبت

a pimp, pander

دلال معاملات ملکی

real estate broker, real estate agent, realtor

دلال خز

a dealer in furs

دلال بازار سهام

an exchange broker

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دلال

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
اخمناز نازوادا

ارجاع به لغت دلال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دلال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلال

لغات نزدیک دلال

پیشنهاد بهبود معانی