headman or owner of a village, village headman, village owner
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مردم به دهخدا احترام میگذاشتند.
The village headman was respected by people.
دهخدا زمان گردهمایی را به اهالی ده اعلام کرد.
The village headman announced the meeting time to all the villagers.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دهخدا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دهخدا