فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کدخدا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بزرگ ده

فونتیک فارسی

kadkhodaa
اسم

headman (of a village)

کدخدا هم مردی سرزنده و دانا بود.

The Headman too was bright and intelligent.

بعد از تبریک گفتن به آنان، با کدخدای ده مصاحبه کردم.

After congratulations on them, I interview the headman of the village.

فرد شایسته و ریش‌سفید

فونتیک فارسی

kadkhodaa
اسم

elder, alderman, chieftain

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کدخدا مورد احترام روستاییان بود.

The alderman was respected by the villagers.

می‌خواهم فقط با کدخدایتان صحبت کنم.

I only want to talk with your chieftain.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کدخدا

  1. مترادف:
    دهبان دهخدا دهدار کدیور
    متضاد:
    کدبانو
  1. مترادف:
    پیشکار مباشر
  1. مترادف:
    صاحب‌خانه
  1. مترادف:
    شوهر مرد همسر
  1. مترادف:
    ریش‌سفید
  1. مترادف:
    رئیس متصدی

ارجاع به لغت کدخدا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کدخدا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کدخدا

لغات نزدیک کدخدا

پیشنهاد بهبود معانی