to run, to leg, to jog, to race, to dash, to hasten, to sprint
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آمادهی دویدن شدن
get set to run
پساز مایلها دویدن، کاملاً ازنفسافتاده بودم و باید استراحت میکردم.
After running for miles, I was completely windless and had to take a break.
کلمهی «دویدن» در زبان انگلیسی به running ترجمه میشود.
این واژه شکل فعل دویدن است و یکی از ابتداییترین و طبیعیترین شکلهای حرکت انسان و جانوران به شمار میرود. دویدن ترکیبی از تواناییهای جسمی، تعادل، قدرت عضلانی، و هماهنگی میان مغز و بدن است. کودکان بدون آموزش رسمی، خیلی زود پس از راه رفتن بهطور طبیعی شروع به دویدن میکنند، گویی دویدن در ذات و غریزهی بشر نهادینه شده است.
دویدن از دیدگاه علمی، یکی از مؤثرترین فعالیتهای قلبی-عروقی محسوب میشود. این حرکت منظم و تکرارشونده باعث تقویت عضلهی قلب، افزایش ظرفیت ریهها، بهبود متابولیسم، و کاهش استرس میشود. همچنین، دویدن بهدلیل ترشح اندورفینها، بهطور مستقیم بر خلقوخو اثر گذاشته و حس شادی و آرامش ایجاد میکند. بسیاری از افراد، بهویژه در سبک زندگی پرتنش امروزی، دویدن را نوعی مراقبهی متحرک میدانند که به پاکسازی ذهن و بازیابی انرژی کمک میکند.
اما دویدن فقط یک فعالیت بدنی نیست. در ادبیات و استعارهها، دویدن نماد پویایی، تلاش، فرار، یا حتی شوق رسیدن است. وقتی کسی «در پی چیزی میدود»، این دویدن ممکن است استعارهای از آرزوها، اهداف یا حتی عشق باشد. در مقابل، «فرار با دویدن» میتواند نشان از ترس یا اجتناب از مواجهه با حقیقتی تلخ باشد. بنابراین، این واژه در کنار معنای فیزیکیاش، بار معنایی و احساسی بسیاری نیز دارد.
دویدن همچنین در فرهنگ ورزش و رقابت، جایگاه برجستهای دارد. از مسابقات دوی سرعت گرفته تا ماراتنهای طولانی، دویدن بخشی از هویت المپیک و نماد ارادهی انسانی برای شکستن مرزهاست. در این رقابتها، دونده نه فقط با دیگران بلکه با خود، با خستگی، و با محدودیتهایش مسابقه میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دویدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دویدن