آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۳ تیر ۱۴۰۴

    رنده به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / rande /

    grater, shredder

    grater

    shredder

    صفحه‌ای زبر و سوراخ‌دار

    برای رنده کردن این هویج‌ها از رنده استفاده کردم.

    I used a grater to grate these carrots.

    من از رنده‌ای برای ریز کردن پنیر پیتزا استفاده کردم.

    I used a shredder to grate the cheese for the pizza.

    اسم
    فونتیک فارسی / rande /

    plane

    plane

    ابزاری در نجاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    نجار از رنده برای صاف کردن لبه‌های زبر چوب استفاده کرد.

    The carpenter used a plane to smooth the rough edges of the wood.

    استفاده از رنده می‌تواند کیفیت اتصالات در پروژه را به‌طور قابل توجهی بهبود بخشد.

    Using a plane can significantly improve the quality of the joinery in the project.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج رنده

    رنده به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «رَنده» در زبان انگلیسی به grater ترجمه می‌شود.

    رنده ابزاری‌ست فلزی یا پلاستیکی با سطح زبر و دندانه‌دار که برای خرد کردن، ساییدن یا تکه‌تکه کردن مواد غذایی مانند پنیر، سبزیجات، میوه‌ها و حتی ادویه‌جات مورد استفاده قرار می‌گیرد. سطح رنده از سوراخ‌هایی با لبه‌های تیز تشکیل شده که بسته به شکل و اندازه‌شان، ماده‌ی غذایی را به شکل‌های مختلفی مانند پودر، رشته‌ای، خلالی یا ورقه‌ای درمی‌آورند. رنده معمولاً دارای یک بدنه‌ی تخت یا استوانه‌ای و گاه دارای دسته‌ای برای سهولت استفاده است.

    در آشپزی، رنده یکی از ابزارهای اساسی و روزمره به‌شمار می‌آید. هنگام تهیه‌ی غذاهایی مانند کوکو، سالاد، لازانیا یا سوپ، رنده کردن سیب‌زمینی، هویج، پنیر، پیاز یا سیر باعث یک‌دست شدن بافت غذا و پخش یکنواخت طعم می‌شود. علاوه بر مصارف اصلی، رنده در تهیه‌ی پوست لیمو یا پرتقال برای طعم‌دهی، یا حتی ریز کردن گردو و بادام برای دسرها کاربرد دارد. برخی رنده‌ها چندکاره هستند و سطوح مختلفی دارند تا نیازهای گوناگون آشپزی را پوشش دهند.

    رنده‌ها در انواع مختلفی تولید می‌شوند: از مدل‌های دستی ساده گرفته تا رنده‌های رومیزی یا چرخشی که به صورت مکانیکی یا الکتریکی کار می‌کنند. استفاده از رنده‌های باکیفیت، علاوه بر صرفه‌جویی در زمان، دقت و زیبایی بیشتری به نتایج آشپزی می‌بخشد. البته کار با رنده، به‌ویژه در مورد مواد سفت یا هنگام بی‌احتیاطی، می‌تواند خطر بریدگی یا آسیب به انگشتان را به همراه داشته باشد؛ به همین دلیل، دقت و رعایت اصول ایمنی هنگام استفاده از آن ضروری‌ست.

    در کاربردهای غیرآشپزی، رنده گاه به‌صورت استعاری در زبان فارسی به کار می‌رود؛ مثلاً در اصطلاحات طنز یا توصیف اشیایی که سطحی زبر و خراشنده دارند.

    رنده ابزاری‌ست ساده اما ضروری که در خدمت ظرافت، کارایی و سرعت عمل در فرآیند آشپزی قرار دارد. با پیشرفت تکنولوژی، شکل‌ها و مدل‌های نوآورانه‌تری از رنده تولید شده‌اند که تجربه‌ی آشپزی را برای کاربران آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌سازند، اما اصل عملکرد آن هنوز بر پایه‌ی همان مکانیزم ابتدایی ساییدن است.

    ارجاع به لغت رنده

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «رنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنده

    لغات نزدیک رنده

    • - رندش
    • - رندوم
    • - رنده
    • - رنده کبوتری
    • - رنده کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.