آخرین به‌روزرسانی:

رنگ زدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / rang zadan /

to paint, to color, to daub

روی چیزی رنگ مالیدن

قبل‌از رنگ زدن چوب تازه، اول باید آن را بتونه‌کاری کنی.

Before painting new wood, you must prime it.

آن‌ها می‌خواهند زمین بازی را با طراحی‌های جدید و سرگرم‌کننده رنگ بزنند.

They want to color the playground with new, fun designs.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / rang zadan /

to glass over, to dupe, to swindle

گول زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

اجازه ندهید کسی شما را با وعده‌های دروغین رنگ بزند.

Don't let anyone dupe you with false promises.

او مصمم بود که رقبا را رنگ بزند و مشتریانشان را جذب کند.

He was determined to swindle the competition out of their clients.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رنگ زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رنگ زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنگ زدن

لغات نزدیک رنگ زدن

پیشنهاد بهبود معانی