کالبدشناسی uterus, womb, matrix
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پزشک زهدان او را معاینه کرد.
The doctor examined her uterus.
جراح زهدان زن را درآورد.
The surgeon removed the woman's uterus.
گردن زهدان
the neck of the uterus
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زهدان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زهدان