margin, rim, marginal band or ribbon, batten, groove, lace, beading
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زهوار ماشین در تصادف آسیب دیده بود.
The car's rim was damaged in the accident.
زهوار گرد تلسکوپ
the circular rim of the telescope
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زهوار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زهوار