۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

سرایت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / seraayat kardan /

to be transmitted, to infect, to be communicated, to spread, to catch, to penetrate, to transmit

گسترده شدن، انتقال یافتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آتش به خانه‌ی همسایه هم سرایت کرد.

The fire also spread to the neighbor's house.

نمی‌خواهم سرماخوردگی‌ام به تو سرایت کند.

I don't want to infect you with my cold.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرایت کردن

  1. مترادف:
    اثر کردن تاثیر گذاشتن
  1. مترادف:
    انتقال یافتن شیوع‌یافتن شایع شدن اشاعه یافتن منتقل شدن گسترش یافتن
  1. مترادف:
    رخنه کردن نفوذ کردن

ارجاع به لغت سرایت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرایت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرایت کردن

لغات نزدیک سرایت کردن

پیشنهاد بهبود معانی