to be transmitted, to infect, to be communicated, to spread, to catch, to penetrate, to transmit
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آتش به خانهی همسایه هم سرایت کرد.
The fire also spread to the neighbor's house.
نمیخواهم سرماخوردگیام به تو سرایت کند.
I don't want to infect you with my cold.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرایت کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرایت کردن