آخرین به‌روزرسانی:

سرجوخه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sarjookhe /

corporal

(ارتش) سردسته‌ی جوخه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

سرجوخه فراری شد و از آن زمان او را ندیده‌ایم.

The corporal went AWOL, and we haven’t seen him since.

سرجوجه جوخه را به جنگ فرستاد.

The corporal led the platoon into battle.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرجوخه

  1. مترادف:
    سردسته سربازدرجه‌دار
  1. مترادف:
    وکیل
  1. مترادف:
    سرناوی

ارجاع به لغت سرجوخه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرجوخه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرجوخه

لغات نزدیک سرجوخه

پیشنهاد بهبود معانی