فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سست به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    sost
  • feeble, weak, frail, lanquid, slack, flabby, slowly, languidly
  • رنگ یا صدا یا احساس و غیره
  • faint
  • عامیانه wonky
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سست

ارجاع به لغت سست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سست

لغات نزدیک سست

پیشنهاد بهبود معانی