آخرین به‌روزرسانی:

سفت کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / seft kardan /

to harden, to make tight, to render tough, to thicken, to toughen, to clip, to fasten, to starch, to fix, to brace, to set, to stiffen, to strap, to screw tight

محکم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

کمربند خود را سفت کردن

to fasten one's belt

هوای سرد خاک رس را سفت خواهد کرد.

The cold weather will harden the clay.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سفت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سفت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سفت کردن

لغات نزدیک سفت کردن

پیشنهاد بهبود معانی